Divar Songtext - Dariush

Divar - Dariush

از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم.
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما.
یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم.
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را.
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب.
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم.
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌است.
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما.
یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم.
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را.
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم.
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب.
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم.
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته.
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم.
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما.
یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم.
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را.
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب.
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم.
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌است.
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
تشویش هزار آیا وسواس هزار اما.
یک عمر نمی‌دیدم در خویش چه‌ها داریم.
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را.
تیغیم و نمی‌بریم ابریــم و نمی‌باریم.
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب.
گفتند که بیدارید گفتیم که بیداریم.
من راه تو را بسته تو راه مرا بسته.
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.
هنگامه حیرانی است خود را به که بسپاریم.
از زمزمه دلتنگیم از همهمه بیزاریم.
نه طاقت خاموشی نه میل سخن داریم.
آوار پریشانی است رو سوی چه بگریزیم.


Video: Divar von Dariush

Teilen

Zeige deinen Freunden, dass dir Divar von Dariush gefällt:

Kommentare